English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2342 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
detachment parry U دفاع با دور کردن شمشیرحریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
fend U دفاع کردن
defends U دفاع کردن از
defending U دفاع کردن
answered U دفاع کردن
defending U دفاع کردن از
defended U دفاع کردن
defended U دفاع کردن از
defend U دفاع کردن
to make a d. U دفاع کردن
asserting U دفاع کردن از
asserts U دفاع کردن از
ward off U دفاع کردن
defend U دفاع کردن از
answering U دفاع کردن
answers U دفاع کردن
implead U دفاع کردن
answer U دفاع کردن
pleads U دفاع کردن
pleaded U دفاع کردن
plead U دفاع کردن
advocates U دفاع کردن
advocating U دفاع کردن
advocate U دفاع کردن
say a good word for U دفاع کردن
defends U دفاع کردن
to defend [from] U دفاع کردن [از]
makki U دفاع کردن
advocated U دفاع کردن
buckler U دفاع کردن
asserted U دفاع کردن از
assert U دفاع کردن از
propugn U دفاع کردن از
to stick up for U دفاع کردن از
deraign U دفاع کردن
baying U دفاع کردن درمقابل
bayed U دفاع کردن درمقابل
bay U دفاع کردن درمقابل
to keep at bay U دفاع کردن درمقابل
speak out <idiom> U دفاع کردن از چیزی
breasts U باسینه دفاع کردن
parrying U سد کردن دفاع مستقیم
bays U دفاع کردن درمقابل
championing U مبارزه دفاع کردن از
championed U مبارزه دفاع کردن از
champion U مبارزه دفاع کردن از
champions U مبارزه دفاع کردن از
defense U دفاع کردن استحکامات
defence U دفاع کردن استحکامات
defenses U دفاع کردن استحکامات
breast U باسینه دفاع کردن
assert oneself U از حق خود دفاع کردن
parry U سد کردن دفاع مستقیم
parries U سد کردن دفاع مستقیم
parried U سد کردن دفاع مستقیم
bield U شجاع شدن دفاع کردن
mayhen U ازوسیله دفاع محروم کردن
eot geo reo U باز کردن دفاع ضربدری
to defend oneself [against] U از خود دفاع کردن [درمقابل]
to act in self-defence U دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
redundancy U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancies U در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
to vindicate a religion U دیانتی را بثبوت رساندن یاازان دفاع کردن
defense U دفاع وزارت دفاع
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
vindicates U دفاع کردن از محقق کردن
vindicated U دفاع کردن از محقق کردن
vindicate U دفاع کردن از محقق کردن
vindicating U دفاع کردن از محقق کردن
blocking U سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tae U دفاع با پا
defenses U دفاع
defense U دفاع
munition U دفاع
defended U دفاع
defend U دفاع
vindication U دفاع
defending U دفاع
defends U دفاع
block U دفاع
blocked U دفاع
fencing U دفاع
blocks U دفاع
defence U دفاع
uncovered U بی دفاع
one man block U تک دفاع
answers U دفاع
pleading U دفاع
answering U دفاع
apologia U دفاع
parrying U دفاع
advocacy U دفاع
apologias U دفاع
parry U دفاع
advocation U دفاع
parries U دفاع
answered U دفاع
parried U دفاع
answer U دفاع
czech defence U دفاع چک
indefensibility U دفاع ناپذیری
indefensible U غیرقابل دفاع
dogging U دفاع بسته
dogs U دفاع بسته
defense in place U دفاع در محل
perceptual defense U دفاع ادراکی
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
philidor's defence U دفاع فیلیدور
pillsbury defence U دفاع پیلزبری
zones U دفاع منطقهای
ego defence U دفاع خود
opens U بی دفاع واریز نش
pirc defence U دفاع پیرک
opens U خط بازبی دفاع
opened U بی دفاع واریز نش
opened U خط بازبی دفاع
open U بی دفاع واریز نش
open U خط بازبی دفاع
plea of accused U دفاع متهم
legitimate defence U دفاع مشروع
pierce the block U شکافتن دفاع
dog U دفاع بسته
dutch attack U دفاع برد
opening U شکافتن دفاع
scandinavian defence U دفاع اسکاندیناویایی
composite defense U دفاع مرکب
sham plea U دفاع پوچ
juji uke U دفاع ضربدری
russian defence U دفاع روسی
morote uke U دفاع دوتایی
simple parry U دفاع ساده
robatsch defence U دفاع روباتش
right of self preservation U حق دفاع از خود
right of self defence U حق دفاع مشروع
defensible U قابل دفاع
openings U شکافتن دفاع
sham plea U دفاع ناموجه
self defence U دفاع مشروع
secretary of defense U وزیر دفاع
secretary of state for defence U وزیر دفاع
secretary of defence U وزیر دفاع
semi circular parry U دفاع نیمدایره
classical variation U دفاع ارتدوکس
janisch defence U دفاع یانیش
janisch defence U دفاع شلیمان
closed variation U دفاع تاراش
catenaccio U دفاع بتونی
defensible U دفاع پذیر
the right of self-defence U حق دفاع از خود
special plea U دفاع خاص
internal defense U دفاع داخلی
dory defence U دفاع دوری
double guard U دفاع با دو دست
ball hawking U دفاع خوب
backfield U دفاع نفوذی
kwon U دفاع با دست
position defense U دفاع یا پدافندثابت
position defense U دفاع موضعی
penetrate U نفوذ در دفاع
penetrated U نفوذ در دفاع
penetrates U نفوذ در دفاع
daylight U نفوذ در دفاع
benoni defence U دفاع بنونی
soto uke U دفاع از خارج
d. armour U اسلحه دفاع
damiano's defence U دفاع دامیانو
defensible U دفاع کردنی
defense in depth U دفاع در عمق
defensive board U دفاع سبد
deliberate defense U دفاع بافرصت
department of defense U وزارت دفاع
self-defence U دفاع از خود
replication U رونوشت دفاع
kake uke U دفاع قلابی
defendants U دفاع کننده
defendant U دفاع کننده
polish defence U دفاع لهستانی
alekhine's defence U دفاع الخین
two man block U دفاع دونفره
in self defence U برای دفاع
morote uke U دفاع با دست
stand U دفاع مداوم
untenable U غیرقابل دفاع
fullback U دفاع پوششی
zone U دفاع منطقهای
coverage U دفاع پوششی
nagashi uke U دفاع پرسی
national defence U دفاع ملی
fencible U قابل دفاع
self protection U دفاع از نفس
active defense U دفاع عامل
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
2make the case? به فارسی چی میشه
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com